مهارت تصمیم گیری

مهارت تصمیم گیری

 

سلام.مطلبی در مورد نحوه تصمیم گیری صحیح خوندم که به نظرم مفید و کاربری هست .چون توی این  زمونه جای اشتباه زیادی نداریم و لازم هست که درست تصمیم بگیریم.مطلب اینه:

*مقدمه:

تصمیم گیری بخش مهمی از زندگی شخصی و شغلی هر یک از ما را تشکیل می دهد. تصمیم گیرندگان افرادی هستند که که مسئولیت قضاوت یا انتخاب بین دو یا چند راه حل و یا پدیده را به عهده دارند. و این قضاوتها و انتخابها چه در زندگی شخصی و چه در محیط کار , با هر پست و مسئولیت , گاه می تواند بسیار مهم و حیاتی باشد.

تصميم گيري ابزاري است كه براي شكل دادن به آينده مثبت از آن استفاده مي كنيم.وبه عبارتي فرايندي است پيچيده شامل انواع توانايي هاي فكري ونيزداشتن اطلاعات در مورد تصميمي كه مي خواهيم بگيريم.

همه ما هر روز تصمیم هایی می گیریم که بعضی از آنها بسیار مهم هستند و البته برخی نیز اهمیت کمتری دارند. برخی از این موقعیتهای تصمیم گیری فوری و اضطراری بوده و برای برخی دیگر زمان و فرصت بیشتری وجود دارد. به عنوان مثال برای یک نوجوان تصمیم گیری در مورد اینکه ادامه تحصیل دهد یا نه آن را کنار گذاشته و به دنبال شغلی باشد، یا تصمیم گیری برای اینکه آیا پیشنهاد دوستش را برای پرداخت نکردن هزینه ساندویچی که مصرف کرده اند قبول کند یا نه! بسیار مهم هستند.

تصمیم گیری شاخص بسیار مهمی برای شناخت رشد عقلی، عاطفی، اجتماعی و روانی افراد می باشد، بنابراین برای افرادی که به چنین رشدی نرسیده اند ، احتمال بیشتری وجود دارد اجازه دهند دیگران برای آنان تصمیم گیری کنند.

افرادی که درست تصمیم می گیرند، یعنی همه جوانب را سنجیده ، و تلاش می کنند به پیش بینی نتایج احتمالی تصمیم گیری خود دست پیدا کنند، احتمال موفقیت خود را افزایش می دهند و در نتیجه احساس رضایت بیشتری از خود خواهد داشت و مسلما" پی آمد چنین احساسی، اعتماد به نفس بیشتر و روحیه شادتر خواهد بود. و این حالت نه تنها تصمیم گیرنده را ، بلکه اطرافیانش را نیز به استفاده از چنین فرآیندی تشویق می نماید. بنابراین می توان پیش بینی کرد با بدست آوردن و افزایش مهارت تصمیم گیری، بهداشت روانی فرد و اعضاء خانواده ارتقاء پیدا کند.

بقیه در ادامه مطلب.......

ادامه نوشته

سلام

سلام...

یه سلام گرم صمیمی به همه دوستان.واقعا منو به خاطراین تاخیر دو-سه ماهه ببخشین.به خاطر یه امری سرم شلوغ بود و نتونستم زودتر بیام .ولی  فکرم به دوستان  عزیز وبلاگیم بود.از حالا هم سعی میکنم دیگه از این تاخیرای طولانی نداشته باشم.برای شروع مجدد یه داستان قشنگ هست که اونو از کتاب "دنیا را داستان ها ساخته اند نه اتم ها" انتخاب کردم و تقدیم همه دوستان میکنم.

 


 

رد پا

شبی خواب دیدم که کنار ساحل همراه با خدای خود قدم میزنم.بر پهنه تاریک آسمان صحنه هایی از زندگیم را می دیدم.در هر کدام از صحنه ها دو جفت رد پا بر روی شن دیده می شد.یکی متعلق به من و دیگری به خدا.

وقتی تمام قسمتها را دیدم و با دقت نگاه کردم، متوجه شدم که در بعضی از قسمتها فقط یک جفت رد پا دیده می شد.کمی که تامل کردم  متوجه شدم که این قسمتها سخت ترین و بد ترین لحظات زندگیم بوده است.

از خدای خود پرسیدم:خدایا تو گفتی که در همه احوال همراه و همدم من خواهی بود و هرگز مرا ترک نخواهی کرد ،اما در سخت ترین لحظات زندگیم آنگاه که تو را بیش از هر لحظه ای نیاز داشتم ،یک جفت رد پا بیشتر نمی بینم! چرا مرا تنها گذاشتی؟

خداوند به آرامی پاسخ داد: من همیشه تو را دوست داشته و دارم و هرگز تو را تنها نخواهم گذاشت.آنگاه که فقط یه جفت رد پا دیدی ،آن زمانی بود که من تو را بر دوش داشتم .....

پرسش و پاسخ...

سلام به دوستان.امان از دست من که اکثر نوشته هام از جاهای دیگه است تا خودم!! اما به هر حال تمام سعیم اینه که هرچی که مینویسم به درد بخور و مفید باشه.

چند وقت قبل توی "سایت پاسخگو" (که البته اونو هم لینک کردم) یه نگاه اجمالی انداختم و به یه پرسش و پاسخ  جالب درباره خودار ض ا ی ی برخورد کردم که به نظرم هم تقریبا علمی بود و هم نکات خوبی برای ترک موفقیت آمیز داشت.این پرسش و پاسخ این بود:

بقیه رو در ادامه مطلب بخونید...

ادامه نوشته

مراکز انرژی بدن انسان (چاکرا)

سلام به دوستان.

 

سال نو  همتون مبارک.

سال بسیار خوب و پر از موفقیتی رو برای همتون آرزو میکنم.

امیدوارم بتونم امسال هم مطالب مفیدو به درد بخوری رو توی این وبلاگ قرار بدم.

خب اینم از اولین پست امسال.مطلبی بسار جالب و متفاوت.مطالبی درباره چاکرا !!


 

مراکز انرژی بدن انسان (چاکرا)

 


در بدن مراكزى وجود دارد كه به آنها مراكز انرژى یا چاكرا گفته می شود.  چاکرا كلمه ای سانسكریت به معنای چرخ است. چاکراها یا مراکز انرژی در حال چرخش هستند و  بخش های بسیار مهمی از کالبد انرژی محسوب می شوند. همانند کالبد فیزیکی که از اعضای حیاتی و کم اهمیت تر تشکیل شده است، کالبد انرژی نیز دارای چاکراهای اصلی و فرعی و چاکراهای بسیار کوچک است. چاکراهای اصلی، مراکز انرژی در حال چرخش هستند که به طور معمول 3 تا 4 اینچ قطر دارند و اعضای اصلی و حیاتی کالبد فیزیکی را کنترل می کنند و به آنها انرژی می دهند. چاکراهای اصلی درست مانند نیروگاه هایی هستند که انرژی حیاتی را برای اعضای حیاتی و اصلی تامین می کنند. اگر این نیروگاهها به خوبی کار نکنند اعضای حیاتی ضعیف یا بیمار می شوند، زیرا برای درست کارکردن، انرژی حیاتی کافی ندارند. قطر چاکراهای فرعی یک تا دو اینچ است و چاکراهای بسیار کوچک بخش های کم اهمیت تر کالبد جسمانی را کنترل کرده و به آنها انرژی می دهند. چاکراها در داخل کالبد فیزیکی نفوذ می کنند و در ورای آن نیز امتداد می یابند.چاکراها از دو طریق "غدد درون ریز و سیستم عصبی" بر جسم اثر متقابل دارند. در مجموع  بدن انسان هفت چاکرا دارد و هر یک از این هفت چاکرا با یکی از هفت غده بدن و همچنین با گروهی از اعصاب که شبکه نامیده می شوند مرتبط  می باشد. هر یک از این چاکراها به یکی از قسمتهای بدن و وظایف مخصوص درون بدن پیوسته هستند که بوسیله شبکه عصبی یا غددی که به آن چاکرا مربوط می باشند کنترل می شوند.
 
 
بقیه رو در ادامه مطلب بخونید...
 
ادامه نوشته

غیرت و حیا

سلام.جایی از یه نفر شنیدم که می گفت:

 

 غیرت برای همه خوبه و برای مردها خوبتر.

حیا برای همه خوبه و برای زن ها خوبتر.

بخشش برای همه خوبه و برای ثروتمندها خوبتر.

و...

خب حالا کمی بیشتر در مورد  حیا و غیرت بدونیم.

 

 


 

غیرت و حیا در آینه سخنان معصومین علیهم السلام:

**غیرت

*پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله فرمود:

همانا غیرت از ایمان است».

 

*حضرت علی علیه السلام فرموده است:

ارزش آدمی به اندازه همت او و پاک دامنی او به اندازه غیرت اوست».

 

*از رسول اکرم صلی الله علیه و آله نقل می کنند:

 غیرت، از ایمان است و بی غیرتی، از نفاق».

 

*پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله فرموده است:

همانا خداوند نسبت به مسلمان غیرت دارد. پس مسلمان نیز باید غیرت داشته باشد.

 

*حضرت علی علیه السلام فرموده است:

 غیرت مؤمن برای خدای سبحان است».

 

*رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:

خداوند متعال، بندگان غیرتمند خویش را دوست می دارد.

 

*پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

هیچ کس، غیرتمندتر از خدا نیست. پس از همین رو، زشت کاری ها را از آشکار و نهان، حرام کرده است.

 

*پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

به راستی که من غیرتمندم و خدای عزوجل، از من غیرتمندتر است و خداوند متعال، بندگان غیرتمند خویش را دوست می دارد.

 

*حضرت علی علیه السلام می فرماید:

راستی خداوند نسبت به مؤمن غیرت دارد. پس بی غیرت، از خود غیرت نشان دهد؛ زیرا آدم بی غیرت، واژگونه دل است.

 

*از امام صادق علیه السلام نقل است:

خدای تبارک و تعالی غیرتمند است و هر غیرتمندی را دوست می دارد و از غیرت مندی اوست که زشت کاری ها را از پیدا و پنهان حرام کرده است.

مؤمن غیرتمند است.

   

 

*امیرمؤمنان علی علیه السلام می فرماید:

غیرت، به اندازه تعصب بستگی دارد».

 

*پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله می فرماید:

غیرت، از ایمان است و بدزبانی، از نافرهیختگی».

 

*پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمود:

خداوند، بینی مؤمنی را که غیرت ندارد، به خاک می مالد.

 

 

**ایمان و حیا

*رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

حیا، شعبه ای از ایمان است».

 

*رسول گرامی اسلام فرمود:

اساس عقل، پس از ایمان به خدا، حیا و نیک خویی است.

 

*پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید:

هر که از مردم شرم نکند، از خدا شرم نکند».

 

*از نبی مکرم صلی الله علیه و آله نقل است:

حیا، مایه زینت و تقوا، مایه بزرگی است».

 

*حضرت محمد صلی الله علیه و آله می فرماید:

حیا، تمام دین است».

 

*از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل است:

حیا و ایمان، قرین یکدیگرند و جز با هم، از کسی دور نشوند.

 

 

 

*نبی اعظم صلی الله علیه و آله می فرماید:

حیا و ایمان، قرین یکدیگرند؛ وقتی یکی از بین برود دیگری همراه آن می رود.

 

*رسول خاتم صلی الله علیه و آله فرمود:

 هر دینی، خویی خاص دارد و خوی دین ما، حیاست».

 

*پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:

حیا سراسر نیکی است».

 

 

*رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

از حیا جز نیکی برنمی آید».

 

*از پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله روایت می کنند:

عدالت، نیک است، ولی از زمام داران نیکوتر است. سخاوت، نیک است، ولی از اغنیا نیکوتر است. تقوا، نیک است، ولی از عالمان نیکوتر است. صبر، نیک است، ولی از فقیران نیکوتر است. توبه، نیک است، ولی از جوانان نیکوتر است و شرم و حیا نیک است، ولی از زنان نیکوتر است.

 

*پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله در حدیثی فرمود:

خداوند، با حیا و پرده پوش است و حیا و پرده پوشی را دوست دارد.

 

*رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:

خداوند وقتی بخواهد بنده ای را هلاک سازد، حیا را از او بگیرد و هرگاه حیا از او گرفته شود، مورد خشم و نفرت قرار می گیرد.

 

 

 

**حیا و شایسته سالاری

 

*از رسول اکرم صلی الله علیه و آله روایت می شود:

وقتی در برادر خود سه صفت دیدی، به او امیدوار باش: حیا، امانت داری و راست گویی.

 

 

*رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است:

 اگر حیا مردی بود، مرد شایسته ای بود».

 

 

*امام صادق علیه السلام فرموده است:

بعضی از مردم هستند که اگر حیا نبود، حق پدر و مادر و همچنین حق ارحام و بستگان خود را مراعات نمی کردند. اگر حیا و ترس از سرزنش مردم نبود، هیچ امانتی را برنمی گرداندند و از هیچ فحشا و بی عفتی چشم پوشی نمی کردند.

 

منبع:

www.effat.ir

 

حکایت بانک زمان

این مطلب رو از جایی خوندم.به نظرم که خیلی جالب و قابل تامله.امیدوارم که قدر وقتمونو بیشتر بدونیم.

بانک زمان

 

تصور کنید بانکی دارید که در آن هر روز صبح ۸۶۴۰۰ تومان به حساب شما واریز میشود و تا آخر شب فرصت دارید تا همه پولها را خرج کنید. چون آخر وقت حساب خود به خود خالی میشود.  در این صورت شما چه خواهید کرد؟  هر کدام از ما یک چنین بانکی داریم: بانک زمان.  هر روز صبح، در بانک زمان شما ۸۶۴۰۰ ثانیه اعتبار ریخته میشود و آخر شب این اعتبار به پایان میرسد.  هیچ برگشتی نیست و هیچ مقداری از این زمان به فردا اضافه نمیشود.

 

ارزش یک سال را دانش‏آموزی که مردود شده، میداند.
ارزش یک ماه را مادری که فرزندی نارس به‏دنیا آورده، میداند.
ارزش یک هفته را سردبیر یک هفته‏نامه میداند.
ارزش یک ساعت را عاشقی که انتظار معشوق را میکشد،
ارزش یک دقیقه را شخصی که از قطار جا مانده،
و ارزش یک ثانیه را آنکه از تصادفی مرگبار جان به در برده، میداند.


 

هر لحظه گنج بزرگی است، گنجتان را مفت از دست ندهید.
باز به خاطر بیاورید که زمان به خاطر هیچکس منتظر نمیماند.


 

دیروز به تاریخ پیوست.
فردا معما است.
و امروز هدیه است.

 

منبع: http://www.sanephysics.blogfa.com

 پ ن:

ارزش یک لحظه را آن شخصی که روزها و هفته ها ترک کرده و در یک لحظه و با یک اشتباه ترکش خراب شده نیز میداند!!!!!!!

 

معرفی کتاب

سلام به همه دوستان.

مدتی قبل با یه کتابی آشنا شدم که هرچی ازخوب بودنش بگم کم گفتم.والان میخوام اونو به شما هم معرفی کنم.

*نام کتاب،معراج السعادت.

*کتابی برای  سیر و سلوک.

*کتابی برای شناخت انسان و بعد شناخت خدا.

*قیمت کتاب خیلی نیست ولی واقعا ارزش خریدن رو داره.

*حجم کتاب زیاده و خوندنش زمان بر،اما باور کنین ارزش وقت گذاشتن هم داره.

*کتابیه که حتی  خوندن ۳۰-۴۰ صفحه اولش میتونه کمک بسیار زیادی به ترک گناه داشته باشه.

**اینو اول به خودم و بعد به شما میگم که با خوندن این کتاب و عمل به اون دیگه لازم نیست مدام اندر خم یک کوچه باشیم و میتونیم ۷ شهر عشق رو بگردیم.

**اینو بگم که اگه کتاب رو تهیه کردین برای خوندنش صبوری کنین.کلا خوندن کتابای اعتقادی زمان زیادی لازم داره ،چون نیاز به تمرین و عمل کردن به کتاب داره.رمان نیست که بشه مثلا یه رمان ۵۰۰ صفحه ای رو یه هفته ای تمومش کرد.اگه این کتابو تهیه کردین وخوندین حتما نظرتون رو دربارش بگین.

من این کتابو خریدم.پشت جلد این کتاب نوشته:

""از محضر آیت الله بهجت سوال شد:

برنامه ای جهت سیر و سلوک معرفی نمایید؟

ایشان فرمودند:روزانه نصف صفحه از کتاب شریف معراج السعادت را بخوانید و بدان عمل کنید""

 

*من توی این پست فقط میخواستم که این کتابو معرفی کنم ولی دیدم سایت تبیان اونو مختصر و مفید معرفی کرده.پس از اینجا به بعد به معرفی این کتاب از زبان سایت تبیان توجه کنین:

 


معرفی و دانلود کتاب معراج السعادة، ملا احمد نراقی

e91', 'd39'/)

احمد بن محمد مهدی بن ابی‏ذر، مشهور به ملااحمد نراقی، فرزند عالم بزرگوار محمد مهدی نراقی صاحب جامع السعادات است. در روستای نراق، از توابع شهرستان کاشان در سال‏های 1185 ه . ق به دنیا آمد و در سال 1244 ه . ق وفات یافت. او از بزرگترین اسباب آوازه پدرش بود. در تألیفات نیز گام به گام، مرید پدر بوده و از شیوه تفکر و بررسی علمی پدرش تأثیر می‏گرفت. برای مثال، پدرش در فقه، معتمد الشیعه را می‏نویسد و او مستند الشیعه را به گونه‏ای مفصلتر و مشروح. پدر دیوان شعری به نام طائر قدسی می‏نگارد و پسر طاقدیس را. پدر مشکلات العلوم و پسر خزائن را. در اخلاق نیز کتاب معراج السعادة را به پیروی از کتاب جامع السعادات پدرش نگاشته است. حدود سی کتاب در شعر، فقه، اصول فقه، اخلاق و ریاضی به ایشان نسبت داده شده است. معراج السعادة، ترجمه کتاب جامع السعادات به زبان فارسی است که به درخواست فتحعلی شاه قاجار با اندکی اضافات در باب عدالت و اخلاق اجتماعی و سیاسی تألیف شده است. این کتاب، به چهار باب و چندین فصل تقسیم شده است.

 

باب اول: درباره شناخت نفس و چگونگی تهذیب اخلاق و به دست آوردن ملکات نفسانی است.

باب دوم: در سبب بدی اخلاق و بیان قوای نفس و اموری که پیش از شروع به علم اخلاق، معالجه آن لازم است.

باب سوم: در بیان حفظ تعادل اخلاق نیکوست.

باب چهارم: در بیان انواع اخلاق است. در این باب، انواع صفات خوب و بد را نام برده و در هر صفتی افراط و تفریط در آن و راه معالجه آن را بیان کرده است.

 

متن کتاب، ادبی و در برخی موارد به مناسبت، از اشعاری نیز بهره برده است.

در این نوشتار که به مناسبت سالروز رحلت آن بزرگ تهیه گردیده است، کتاب معراج السعادة نیز تقدیم حضور عزیز شما کاربر محترم تبیان می شود. امید است آراسته به اخلاق حمیده محمدی گردیم!

دانلود کتاب معراج السعادت

 

درسي از امام حسين عليه السلام

 

السلام علیک یا ابا عبدلله الحسین علیه السلام

 تاسوعا و عاشورای حسینی بر همگان تسلیت باد 

--------------------------------------------------------------------------------------------------

--------------------------------------------------------------------------------------------------

 روش پند دادن گناهكاران:


جواني خدمت امام حسين عليه السلام رسيد و گفت، من مردي گناهكارم و نمي توانم خود را در انجام گناهان باز دارم، مرا نصيحتي فرما.

قال الامام الحسين عليه السلام:

«افعل خمسة اشياء و اذنب ما شئت، فاول ذلك: لا تاكل رزق الله و اذنب ما شئت، و الثاني: اخرج من ولاية الله و اذنب ما شئت، و الثالث: اطلب موضعا لا يراك الله و اذنب ما شئت، و الرابع: اذا جاء ملك الموت ليقبض روحك فادفعه عن نفسك و اذنب ما شئت، و الخامس: اذا ادخلك مالك في النار فلا تدخل في النار و اذنب ما شئت.»

امام حسين عليه السلام فرمود: پنج كار را انجام بده و آنگاه هرچه مي خواهي گناه كن.

اول: روزي خدا را مخور و هر چه مي خواهي گناه كن.

دوم: از حكومت خدا بيرون برو و هر چه مي خواهي گناه كن.

سوم: جايي را انتخاب كن تا خداوند تو را نبيند و هر چه مي خواهي گناه كن.

چهارم: وقتي عزرائيل براي گرفتن جان تو آمد او را از خود بران و هر چه مي خواهي گناه كن.

پنجم: زماني كه مالك دوزخ تورابه سوي آتش مي برددر آتش واردمشو و هر چه مي خواهي گناه كن.

جوان اندكي فكر كرد و شرمنده شدودربرابر واقعيت هاي طرح شده چاره اي جز توبه نداشت.



بحارالانوار، ج 78، ص 126، حديث 7; جامع الاخبار، ص 359، حديث 1001.

سایتهای خارجی و نظریه ها درباره خودارضایی - استمناء

سلام. این مصلب رو از "سایت پزشکی شفا" خوندم.مطلب بسیار جالبیه.به شما هم توصیه میکنم کل  مطلب زیر  رو بخونید.

----------------------------------------------------------------------------------

 

با سلام

چند روز قبل این مطلب رو که نتیجه تحقیق از بین سایت های معتبر پزشکی هست رو در انجمن و پایگاه شفا ثبت کردیم . خوشحالیم که مورد توجه و انتقاد مثبت و منفی قرار گرفت . بسیاری ادعای این رو دارند که خودارضایی را در ایران و مذهب اسلام بزرگش کردن و حرام . در حالیکه در کشورهای اروپایی اون رو تایید می کنند !!! برای ما جای تعجب است در حالیکه این مطالب از سایت های اروپایی و آمریکایی و حتی یک مطلب از سایت یک پزشک فعال در تل آویو درج شد و همگی بر منفی بودن خودارضایی و ترک آن تاکید دارند ،باز هم عده ای کورکورانه در پی انکار خود هستند . انکار شخصیت انسانی و ارزشمندی که باید داشته باشند ولی از آن دوری می کنند .

انکار این مطلب که خودارضایی یعنی آغاز نابودی دوران طلایی نوجوانی و جوانی .

اگر کمی با تفکر و خرد بیندیشیم می پذیریم که نباید با خود دشمنی کرد . مطالب ثبت شده در این پست بدلیل موضع گیری برخی کاربران در انجمن شفا تهیه و تنظیم و ترجمه و ثبت شد . امیدوارم سایر همکاران فعالیت مشابه رو انجام بدهند و با تحقیقات در سایتهای پزشکی معتبر جهان در خصوص علوم پزشکی بر این مطلب تاکید کنند که خودارضایی یک مسئله و بیماری است که باید ترک شود .

بدون هیچ شک و تردید بیان می کنیم که :

هر پزشک و کارشناس یا متخصصی ، خودارضایی را بدون ضرر و یا مفید می داند و یا انجام محدود انرا تایید می کند ، به سواد و علم او شک کنید چه ایرانی باشد چه غیر ایرانی .

موفق باشید.

 

www.med.umich.edu
مدیریت بهداشت و درمان دانشگاه میشیگان
ترجمه از پایگاه شفا:

خودارضایی در سنین نوجوانی تمایل به همجنسگرایی را بالا می برد - فعالیتهای روزمره و مفید در کودک را مختل می کند - سبب بروز دردهای مقاربتی در آینده می شود و در توان حفظ عوظ با مشکل مواجه می شود - سبب بروز خارش های موضعی و حتی بروز تروما می شود.

 


www.answers.yahoo.com
بخش مشاوره سایت یاهو
ترجمه پایگاه شفا:

مادری در خصوص خودارضایی دختر 16 ساله خود که رفتارش با انجام خودارضایی تغییر کرده بود کمک و راهنمایی خواسته بود . در شرح مشکل دخترش بیان کرده بود که دخترش را زیر نظر داشته و متوجه شده در طی یک روز سه نوبت خودارضایی داشته است . رفتارش بسیار تند و بد شده و از زمانیکه متوجه خودارضایی او شده است ، او را دختری افسرده و گوشه گیر می بیند که دوست دارد تنها باشد . حتی یک نوبت پس از خودارضایی شاهد گریه و افسردگی شدید او بوده است

مشاور در پاسخ خودارضایی برای دختر ایشان را منع کرده و بیان کرده باید برای بهبودی شرایط روحی او تغییر مکان زندگی بدهند . به بیان بخش مشاوره یاهو خودارضایی در سنین نوجوانی سبب بروز پرخاشگری و ناملایمات روحی می شود . والدین باید فرزندان را از کودکی با شیوه صحیح ا مسائل جنسی آشنا کنند.

بقیه  رو در ادامه مطلب بخونید.........

 

 

ادامه نوشته

40 مورد از کم هزینه ترین لذت‌های دنیا!

اگر بخواهیم كمی و فقط كمی  از زندگی لذت ببریم و نگاهمان را كمی بهتر كنیم ، می بینیم  که بسیاری از لذت ها نه وقت زیادی می‌خواهد و نه پول زیادی. پس منتظر تغییرات زیاد در یک روزی ،كه معلوم نیست چه موقع باشد، نباشیم ... در کوچکترین اتفاقات عظیم ترین تجارب بشر نهفته است . باور کنید ...
 
 زندگی را تو بساز ، نه بدان ساز که سازند و پذیری بی حرف.
 
1- گاهی به تماشای غروب آفتاب بنشینیم.
2 -سعی كنیم بیشتر بخندیم.
3- تلاش كنیم كمتر گله كنیم.
4 - با تلفن كردن به یك دوست قدیمی، او را غافلگیر كنیم.
5 -گاهی هدیه‌هایی كه گرفته‌ایم را بیرون بیاوریم و تماشا كنیم.
 
بقیه در ادامه مطلب.....
 
ادامه نوشته

سخن دوست

سلام.

یه دوستی یه جمله ای می گفت که به نظرم خیلی درست و مهم هست.

جمله این بود:

 

"سه چیز را همیشه زیر پا بگذارتا پیش خدا و بنده خدا با عزت باشی ،

غرور ، شهوت ،بخل."

 

 

 

کمی با دقت فکر کنیم

 

...........

"راس همه خطا ها حب نفس است"

.........

چند جمله الهام بخش و انرژي زا از آنتوني رابينز ...

 

چند جمله الهام بخش و انرژي زا از آنتوني رابينز ...

 

1 - به مردم بیش از آنچه انتظار دارند بدهید و این کار را با شادمانی انجام دهید  .

 ۲-  با مرد یا زنی ازدواج کنید که عاشق صحبت کردن با او هستید. برای اینکه وقتی پیرتر می شوید ، مهارتهای مکالمه ای مثل دیگر مهارتها خیلی مهم میشوند .

3-همه ی آنچه را که می شنوید باور نکنید، همه ی آنچه را که دارید خرج نکنید و  همانقدر که میخواهید نخوابید . 

4- وقتی می گویید "دوستت دارم" منظورتان همین باشد .

 ۵- وقتی می گویید  "متاسفم"  به چشمان شخص مقابل نگاه کنید .


6 -قبل از اینکه ازدواج کنید حداقل شش ماه نامزد باشید  .

 7 - به عشق در اولین نگاه باور داشته باشید  .

8 - هیچوقت به رویاهای کسی نخندید . مردمی که رؤیا ندارند هیچ چیز ندارند    .

9- عمیقاً و بااحساس عشق بورزید . ممکن است آسیب ببینید ولی این تنها راهی است که به طور کامل زندگی می کنید .

10- در اختلافات منصفانه بجنگید و از کسی هم نام نبرید . 

 ۱۱- مردم را از طریق خویشاوندانشان داوری نکنید .

 12 -  آرام صحبت کنید ولی سریع فکر کنید  .


13-   وقتی کسی از شما سوالی می پرسد که نمی خواهید پاسخ دهید ، لبخندی بزنید و بگویید:

چرا میخواهی این را بدانی؟"

14 -به خاطر داشته باشید که عشق بزرگ و موفقیتهای بزرگ مستلزم ریسک های بزرگ هستند . 

۱۵- وقتی کسی عطسه می کند به او بگویید "عافیت باشد "   .       

16- وقتی چیزی را از دست می دهید ، درس گرفتن از آن را از دست ندهید . 

17 - این سه نکته را به یاد داشته باشید : احترام به خود ، احترام به دیگران و مسئولیت همه کارهایتان را پذیرفتن .

18  - اجازه ندهید یک اختلاف کوچک به دوستی بزرگتان صدمه بزند  .

19 -  وقتی متوجه می شوید که که اشتباهی مرتکب شده اید ، فوراً برای اصلاح آن اقدام کنید   .

20 -  وقتی تلفن را بر می دارید لبخند بزنید ، کسی که تلفن کرده آن را درصدای شما می شنود  .

  ۲۱- زمانی را برای تنها بودن اختصاص دهید  .

۲۲- یک دوست واقعی کسی است که دست شما را بگیرد و قلب شما را لمس کند.

 ..........

 

خدایاچگونه فراموشت کنم ،حال آنکه پیوسته به یاد منی!

سلام به دوستان.میخوام یک کم درباره اعتکاف امسال بگم.امسال برای سومین باری بود که میرفتم اعتکاف.امسال هم چندتایی دوراهی سر راه زندگیم  بود که تصمیم گیری درست رو برام مشکل کرده بودن.هر وقت میرم اعتکاف جواب درست و راه درست رو میتونم به کمک خدا پیدا کنم و از شر شک و تردید و دوراهی های زندگی خلاص بشم.و خدا رو شکر  امسال هم همین طور  شد.میدونید امسال مهمترین چیزی که از خدا خواستم چی بود؟بذارین اول اهداف پارسالمو دوباره بگم.اگه یادتون باشه پارسال ۵ تا چیز از خدا خواستم که اینا بودن:

اول نزدیکی همیشگی به خدا.دوم بزرگی و حرکت به سمت کمال و پرهیز از گناه(که مهمترینش ادامه راه ترک خود…هست).سوم انتخاب همسر خوب .چهارم موفقیت درسی. پنجم هم پیدا کردن یه شغل مناسب.

از موارد بالا به طور نسبی به بعضی هاشون رسیدم و به بعضی هاشون هم نه.

*همون پارسال بعد از اعتکاف ،یکی از خواننده های وبلاگ توی بخش نظرات نوشته بود که من چیزای زیادی از خدا نخواستم.بهش گفتم مگه این چیزا چیزای کوچکی هستن؟ گفت نه ،اما چیزای با ارزش تری هم هست که از خدا بخوایم.(منظورش خود خدا بود).پارسال حرفشو درست متوجه نشدم.اما امسال توی اعتکاف یه چیز خیلی مهم خواستم و اونم خود خدا بود.به نظرم اگه ما سلامتی ،همسر ،شغل، تحصیلات و... هم داشته باشیم، نمیشه گفت که حتما خوشبخت هستیم.به نظرم خوشبختی یعنی احساس آرامش و رضایت از زندگی.یه آرامشی که با هیچ اتفاقی(چه خوب و چه بد)از بین نره.

برای همین از خدا خواستم که بتونم عاشقش باشم.مثل خودش که عاشق بنده هاشه.خدا کسیه که همیشه و همه جا باهامونه، همراه و همرازمونه.پدر و مادر و خواهر و برادر و همسر و فرزند و دوست و... همیشه همراهمون نیستن و یه جایی تنهامون میذارن.اما خدا همیشه همراهمونه به شرطی که ما هم یه کم به خدا توجه کنیم.

 

*یه چیز میخوام بگم که شاید اونایی که تجربه عشق و عاشقی داشتن حرفمو بهتر متوجه بشن.توجه کردین که اگه ما عاشق کسی باشیم:

حاظریم هر کاری که میتونیم برای معشوقه مون انجام بدیم تا به اون برسیم .

حاظریم هر کاری که میتونیم برای معشوقه مون انجام بدیم تا اونو خوشحال کنیم.

حاظریم هر کاری که میتونیم برای معشوقه مون انجام بدیم تا اون از دستمون ناراحت نشه.

حاظریم هر کاری بکنیم...

اما برای رسیدن به خدایی که عاشق بنده هاشه ،و ما هم دوست داریم و میخوایم که عاشقش باشیم، حاظریم چیکار کنیم؟؟؟چون اگه نخوایم که عاشقش باشیم به نظرم از بی معرفتیمونه.چرا؟چون فکرشو کنید که اگه ما برای رسیدن به معشوقمون همه کارو بکنیم اما اگه اون بی اعتنایی کنه، این یه عشق یک طرفه نیست؟این بی معرفتی نیست؟آره که بی معرفتیه.خب حالا که خدا عاشق بنده هاشه آیا بی معرفتی نیست که ما، به عشق خدا، عشقی که صد در صد به نفع خودمونه جواب ندیم.

توی اعتکاف یه مداح بود که توی یه نوحه میگفت : خدایی ،خدا غریبه . واقعا هم راست میگفت.خدایی که برامون بهترین چیزا رو میخواد، خدایی که خیر و صلاحمونو بهتر از خودمون میدونه، و خدایی که عاشقمونه و... ، و ما هم این قدر نسبت به راضی نگه داشتن و خوشحال کردن خدا بی تفاوتیم ،چنین خدایی خدایی غریب نیست؟؟؟؟؟؟؟

چطوره که اگه معشوقه ای که حاظریم براش هر کاری انجام بدیم تا از ما راضی بشه، مثلا از ما بخواد تا یه مسافت طولانی بریم تا فقط اونو ببینیم خیلی سریع با شوق و ذوق میریم و لحظه شمار میکنیم تا بهش برسیم .اما وقت نماز که میشه تنبلیمون میشه که سر وقت با خدایی که عاشقمونه ملاقات داشته باشیم؟؟

چطوره که مثلا اگه ما به کاری یا چیزی عادت داریم مثل سیگار( و یا هر چیز دیگه ای) و شرط رسیدن به معشوقمون ترک اون عادت باشه حاظریم اون کارو ترک کنیم اما برای رسیدن به خدا حاظر نیستیم گناهمونو ترک کنیم؟؟؟

و.......

درسته از خدا، خود خدا رو خواستم، اما خدا هر چیز مناسبی که میدونه به صلاحمه (مثل شغل خوب همسر خوب و....) بهم میده و نمیخواد نگرانش باشم.اگه خدا رو داشته باشیم همه چیز داریم.

  

*خلاصه من امسال مهمترین چیزی که از خدا خواستم این بود که کمکم کنه  منم بتونم مثل خودش که عاشقمونه عاشقش باشم.

از خدا خواستم که کمکم کنه که بتونم با اعمالم ثابت کنم که اونو از عشق ها و هدفهای  زمینی  و فانی ای که دارم بارها و بارها بیشتر دوست دارم.

ازخدا خواستم کمکم کنه از هر چیزی که منو از خودش دور میکنه دور بشم وکمکم کنه به هر چیزی که منو به خودش نزدیک میکنه نزدیک بشم.

ازخدا خواستم کمکم کنه طوری بشم که برای لحظه ملاقات با عشقم(لحظه نماز)، ثانیه شماری کنم.

از خدا خواستم که همیشه صداش کنم، نه فقط موقع گرفتاریهام.

از خدا خواستم کمکم کنه موقع نماز وقتی خدا داره صدام میکنه که میگه بیا دلم برات تنگ شده، صداشو تو دلم بشنوم و شتابان برم سراغ سجاده نماز.

ازخدا خواستم که اگه به اوج عزت یا ته ذلت هم برسم باز هم فراموشش نکنم .

ازخدا خواستم کمکم کنه فقط رضای خوش برام مهم باشه نه هیچ کس دیگه.

و........

و رضای خدا یعنی آرامش مطلق و آرامش مطلق یعنی خوشبختی .......

خدا خدا دوست دارم.

خدایاچگونه فراموشت کنم ،حال آنکه پیوسته به یاد منی!

 

 

هیچ وقت ناامید نشیم

 

سلام.

همیشه یادمون باشه که در هر مرحله از ترک کردن که هستیم هیچ وقت ناامید نباشیم.

اگه تازه فهمیدیم که کاری که میکردیم گناه بوده ،ویا اگه توی مسیر ترک کردن چند باری با شکست مواجه شدیم ،ویا اینکه برای یه مدتی ترک کردیم و ترکمونو شکستیم و.... ، باز هم نباید ناامید بشیم.خداهمیشه منتظربازگشتمون هست و شیطان هم منتظر ناامید شدنمون هست. گناه ناامیدی خیلی کمتر از گناه خود... نیست.تا وقتی در توبه و جبران کردن باز هست ناامیدی و افسردگی چرا؟البته باید واقعا از کارمون پشیمان باشیم و در فکر جبران اشتباه باشیم.

داستان زیر رو بخونید.......

 

به روايت افسانه‌ها روزي شيطان همه جا جار زد كه قصد دارد از كار خود دست بكشد و وسايلش را با تخفيف مناسب به فروش بگذارد.
او ابزارهاي خود را به شكل چشمگيري به نمايش گذاشت. اين وسايل شامل خودپرستي، شهوت، نفرت، خشم، آز، حسادت، قدرت‌طلبي و ديگر شرارت‌ها بود.
ولي در ميان آنها يكي كه بسيار كهنه و مستعمل به نظر مي‌رسيد، بهاي گراني داشت و شيطان حاضر نبود آن را ارزان بفروشد.

كسي از او پرسيد: اين وسيله چيست؟

شيطان پاسخ داد: اين نوميدي و افسردگي است.

آن مرد با حيرت گفت: چرا اين قدر گران است؟

شيطان با همان لبخند مرموزش پاسخ داد: چون اين مؤثرترين وسيله من است. هرگاه ساير ابزارم بي‌اثر مي‌شوند، فقط با اين وسيله مي‌توانم در قلب انسان‌ها رخنه كنم و كاري را به انجام برسانم. اگر فقط موفق شوم كسي را به احساس نوميدي، دلسردي و اندوه وا دارم، مي‌توانم با او هر آنچه مي‌خواهم بكنم..
من اين وسيله را در مورد تمامي انسان‌ها به كار برده‌ام. به همين دليل اين قدر كهنه است....


خلاصه هیچ وقت ناامید نشیم.

 

 

به قدر فهم تو

ملاصدرا می گوید:

خداوند بی نهایت است و لامکان و بی زمان

اما به قدر فهم تو کوچک می شود

و به قدر نیاز تو فرود می آید

و به قدر آرزوی تو گسترده می شود

و به قدر ایمان تو کارگشا می شود.

یتیمان را پدر می شود و مادر

محتاجان برادری را برادر می شود

عقیمان را طفل می شود

ناامیدان را امید می شود

گمگشتگان را راه می شود

در تاریکی ماندگان را نور می شود

رزمندگان را شمشیر می شود

پیران را عصا می شود

محتاجان به عشق را عشق می شود

خداوند همه چیز می شود همه کس را...

به شرط اعتقاد

به شرط پاکی دل

به شرط طهارت روح

به شرط پرهیز از معامله با ابلیس

بشویید قلب هایتان را از هر احساس ناروا

و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف

و زبان هایتان را از هر گفتار ناپاک

و دست هایتان را از هر آلودگی در بازار

و بپرهیزید از ناجوانمردی ها، ناراستی ها، نامردمی ها ...

چنین کنید تا ببینید چگونه بر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان می نشیند

در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان می کند و در کوچه های خلوت شب با شما آواز

می خواند.

مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمی شود، که به شیطان پناه میبرید؟؟؟

قلبهایتان را از حقارت کینه تهی کنیدو با عظمت عشق پر کنید.

زیرا که عشق چون عقاب است بالا میپرد و دور...بی اعتنا به حقیران در روح.

کینه چون لاشخور و کرکس است.کوتاه میپرد و سنگین.جز مردار به هیچ چیز نمی اندیشد.

برای عاشق ، ناب ترین، شور است و زندگی ونشاط . برای لاشخور ،خوبترین ،جسدی است متلاشی.

...

پند

 
سلام.مدت زیادیه که آپ نکردم.درگیرکاروبارو...بودم.خداروشکرتونستم یه شغلی پیداکنم.
فعلا با این شعرشروع میکنم.شعرجالب وکاربردی ای هست از ایرج میرزا به نام پند پدر.
 
 
پند پدر
 
زین گفته سعادت تو جویم       **     پس یاد بگیر هرچه گویم

 می باش به عمر خود سحر خیز    **      وز خواب سحرگهان بپرهیز

     با مادر خویش مهربان باش       **  آماده ی خدمتش به جان باش

    با چشم ادب نگر پدر را       **   از گفته ی او مپیچ سر را

 چون این دو شوند از تو خرسند   **      خرسند شود ز تو خداوند

    چون با ادب و تمیز باشی       ** پیش همه کس عزیز باشی

می کوش که هرچه گوید استاد    **    گیری همه را به چابکی یاد

     ز نهار مگو سخن به جز راست      **   هر چند تو را در آن ضرر هاست

   هر شب که روی به جامه ی خواب  **      کن نیک تاّمل اندر این باب

                 کان روز به علمِ تو چه افزود    **    وز کرده ی خود چه بُرده ای سود

           روزی که در آن نکرده ای کار       **      آن روز ز عمر خویش مشمار

«ایرج میرزا»

کتاب قانون

سلام.در این پست کتاب قانون رو به همراه تفسیرش گذاشتم.قرآن همون کتاب قانون الهی و کتاب قانون زندگی هست که اگر بهش عمل کنیم سعادتمند میشیم.

شماره نام کتاب حجم دانلود
۱ قرآن با ترجمه فارسی و انگلیسی ۲.۹۶MB دانلود
۲ قرآن به زبان عربی ۳.۴۸MB دانلود
۳ تفسیر نمونه جلد یک ۲.۶۵MB دانلود
۴ تفسیر نمونه جلد دو ۲.۷۵MB دانلود
۵ تفسیر نمونه جلد سه ۳.۵۷MB دانلود
۶ تفسیر نمونه جلد چهار ۱.۹۳MB دانلود
۷ تفسیر نمونه جلد پنج ۱.۸۶MB دانلود
۸ تفسیر نمونه جلد شش ۳.۴۹MB دانلود
۹ تفسیر نمونه جلد هفت ۱.۹۴MB دانلود
۱۰ تفسیر نمونه جلد هشت ۱.۶۱MB دانلود
۱۱ تفسیر نمونه جلد نه ۱.۸۱MB دانلود
۱۲ تفسیر نمونه جلد ده ۱.۶۷MB دانلود
۱۳ تفسیر نمونه جلد یازده ۱.۸۵MB دانلود
۱۴ تفسیر نمونه جلد دوازده ۲.۴۹MB دانلود
۱۵ تفسیر نمونه جلد سیزده ۲.۲۴MB دانلود
۱۶ تفسیر نمونه جلد چهارده ۲.۶۹MB دانلود
۱۷ تفسیر نمونه جلد پانزده ۲.۱۰MB دانلود
۱۸ تفسیر نمونه جلد شانزده ۱.۹۶MB دانلود
۱۹ تفسیر نمونه جلد هفده ۱.۸۹MB دانلود
۲۰ تفسیر نمونه جلد هجده ۱.۹۱MB دانلود
۲۱ تفسیر نمونه جلد نوزده
۲۲ تفسیر نمونه جلد بیست ۱.۹۴MB دانلود
۲۳ تفسیر نمونه جلد بیست و یک ۱.۸۸MB دانلود
۲۴ تفسیر نمونه جلد بیست و دو

 

 

خدایا کمک کن بتوانم سخنان حق تو را بخوانم و درک کنم و به آنها عمل کنم.

قرآن میخوانم برای اینکه بفهمم خدایم چه می گوید.

قرآن میخوانم برای اینکه از راه راست و مستقیمی که خدایم گفته آگاه شوم.

قرآن میخوانم تا بتوانم در راه درست و مستقیم قدم بردارم و به آن عمل کنم.

قرآن میخوانم تا بفهمم  در چه مرحله ای از یک انسان کامل بودن هستم.

 

 این کتابها رو از سایت http://www.parstech.org/ گرفتم.

 

معرفی سایت2

سلام .این اولین پست این وبلاگ در سال جدید هست.باز هم سال نو رو به همه تبریک میگم و ممنون از ابراز محبت دوستان درباره این سایت.این دفعه هم دو سایت دیگه رو میخوام معرفی کنم.

۱-سایت اول اسمش هست ساج ، که اخیرا افتتاح شده و کم کم داره کامل تر میشه.اینم یه تعریف از ساج به قول خودش:

ساج، اولین سامانه آموزش مسائل مربوط به ازدواج جوانان بصورت الکترونیکی می باشد. این سامانه به دنبال آن است تا ضمن پاسخ به نیازهای آموزشی جوانان عزیز برای ورود به عرصه تشکیل خانواده، توانمندی و مهارت ایشان را برای یک انتخاب صحیح، یک ازدواج آگاهانه و در نهایت، یک زندگی مشترک پایدار، افزایش دهد.      

     سایت ساج      http://www.saj.ir/

 

 

۲-سایت دوم سایت سایت مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی هست.سایت کامل و مطمئنی هست.              

     سایت پاسخگو       http://www.pasokhgoo.ir/

 

شما هم اگه سایت خوبی سراغ دارین بگین تا همه ازش استفاده کنیم.

 

 

سال نو مبارک

 

نرم نرمک مي رسد اينک بهار، خوش بحال روزگار، خوش بحال چشمه ها و دشت ها، خوش بحال دانه ها و سبزه ها، خوش بحال غنچه هاي نيمه باز .

 

سلام به همه.سال نو مبارک.امیدوارم هممون سال خوب و پربار و موفقیت آمیزی داشته باشیم.

 


راستی یه چیز بگم تا یادم نرفته.من هر سال توی روزهای اول -دوم عید که میشد همه کارایی که قرار بود در طی سال جدید انجام بدم رو مینوشتم و تا پایان سال معمولا به بیشتر خواسته هام میرسیدم.اما برای سال ۸۸ این کارو نکردم.و به نظرم چون این کارو نکردم نتونستم خوب از فرصتهای سال ۸۸ استفاده کنم.اما امسال بازم مثل هر سال برنامه ریزی میکنم.به نظرم شما هم اگه  تا  حالا برای سال جدیدتون برنامه ریزی نکردین حتما برنامه ریزی کنین.اینطوری  قدر لحظه های عمرمونو بیشتر میدونیم.

 

ای خدای دگرگون کننده دلها و دیده ها
ای تدبیر کننده روز و شب
ای دگرگون کننده حالی به حالی دیگر
حال مارا به بهترین حال دگرگون کن

 

 

معرفی سایت

سلام.توی این بخش میخوام سایت های مهم و به درد بخوررو معرفی کنم.احتمالا شاید ازاین سایتها دیدن کرده باشین ولی من باز اونا رو یه کم بهتر معرفی میکنم.البته این سایتهارو در بخش پیوندهای وبلاگ هم اضافه کردم.شما هم اگه سایت مفید و کاربردی خاصی میشناسین بگین تا در این بخش معرفیش کنم.

۱- اولین سایتی که معرفی میکنم سایت تبیان هست.یه سایت کامل و مرجع دینی، روانشناسی،خانوادگی،تغذیه،هنری،ادبیات،ورزشی،جامعه و....که به چند زبان دنیاقابل استفاده هست.

سایت تبیان:        http://www.tebyan.net/ 

۲-دومین سایتی که معرفی میکنم سایت بازار کار هست.این سایت برای همه جوان هایی که دنبای شغل هستن ،مناسبه.در این سایت اطلاعیه های کاری و استخدامی ها نوشته میشه.اگه به سلامتی کسی میخواد آستین بالا بزنه(ازدواج)باید یه شغل هم داشته باشه.البته از توی بخش نیازمندی های روزنامه ها هم میشه کار پیدا کرد.ولی این سایت هم سایت به درد بخوریه.

 سایت بازار کار:       http://www.bazarekar.ir/ 

معرفی بقیه سایتها در قسمتهای بعد.....

 

غریزه ی جنسی مشکل بزرگ جوانان  

متن زیر رو  از تبیان خوندم.به نظرم جالب و  مفیده.واقعا توی تبیان در مورد هر چیزی بحث  شده.

 

غریزه ی جنسی مشکل بزرگ جوانان 

جوان

بسیاری از جوانان ازاینکه زمینه یا آمادگی ازدواج را ندارند از فشار غریزه جنسی گلایه داشته وعلیرغم سعی و تلاشی که می کنند حریف این غریزه قدرتمند نمی شوند و لذا به انواع انحرافات جنسی دچار شده و اسیر شهوت می گردند . در حالی که ارزش و جایگاه واقعی انسان ودرجه دینداری و عبودیت او در چنین عرصه ای مشخص می گردد . عرصه ای که به تعبیر رسول اکرم (ص) بزرگترین جنگ که همانا جنگ با نفس است ، در آن محقق می گردد و خوشا به حال کسانی که در این آوردگاه سربلند و رو سفید بیرون بیایند. البته پیروزی در این جدال و مبارزه کار آسانی نیست . بخصوص در موقعیتی که فضای پیرامونی جوان و جامعه متاثر از تهاجم فرهنگی دشمنان و البته بی تفاوتی و غفلت برخی مسئولین فرهنگی به سمت فساد پیش رفته و شعله های سرکش گناه و معصیت هر لحظه فروزانتر می شود . جوان بیچاره هم که به دلایل مختلف اعم از مادی و معنوی هنوز امکان ازدواج برایش فراهم نشده واینجاست که باید به خدای بزرگ و ارواح پاک معصومین و اولیاء خدا پناه برد و از آنان استمداد جست .

طبیعی است که بهترین درمان آلودگی های جنسی و مدیریت آن ازدواج است که به تعبیر روایت نیمی از دین انسان را حفظ می کند و هر چه زودتر صورت گیرد بهتر است.

طبیعی است که بهترین درمان آلودگی های جنسی و مدیریت آن ازدواج است که به تعبیر روایت نیمی از دین انسان را حفظ می کند و هر چه زودتر صورت گیرد بهتر است اما تا تحقق ازدواج راه های دیگری نیز وجود دارد که می تواند شهوت و غریزه جنسی جوان را مقداری کنترل نموده و او را از آلودگی دور نگه دارد که به اجمال و البته با رعایت مصالح به ان اشاره می شود :

1 – تقوبت بنیه معنوی و عمق بخشیدن به اعتقادات دینی از طریق انس با قرآن ، ارتباط با محافل و مجالس دینی، تمرین مبارزه با نفس در پرتو این ارتباطات ،تفکر مستمر در باره عواقب و کیفر گناه در دنیا و آخرت و توبه از معصیت ها و گناهان گذشته که به گفته معصومین (ع) پشت شیطان را می شکند .

 

2 – ارتباط صمیمی با والدین و طرح مسائل و مشکلات با آنان درتعادل جسمی و روحی انسان نقش مهمی دارد . بدیهی است کسانی که بین آنان و خانواده دیوار بی اعتمادی و ارتباط سرد وجود دارد ، بیشتر در معرض خطر قرار دارند .

 

3 – تقویت اراده ، جوان باید با اراده ای قوی و عزمی پولادین در برابر وسوسه های شیطانی ایستادگی کند . شخصی خدمت امام صادق (ص) در باره فردی سخنی گفت و اظهار داشت : بیچاره انحراف جنسی پیدا کرده واسیر شهوت شده است . حضرت فرمود : ایا او حاضر است در برابرمردم نیز آن اعمال را انجام دهد ؟ مرد عرض کرد : نه یا رسول الله ، محال است . او در خلوت این کار را با خود می کند . امام صادق (ع) فرمود : پس معلم می شود این عمل را با اختیار خود انجام می دهد و اگر اراده کند می تواند آن را ترک نماید .

اگر جوان در موقعیتی زمانی و یا مکانی قرار دارد که ادامه حضور او منجر به تحریک جنسی او می گردد سزاوار است برای پرهیز ار آلوده شدن سریع تغییر موقعیت داده واز منطقه گناه هجرت کند.

4 – پاک سازی محیط پیرامونی ، محیط در سعادت و شقاوت انسان نقش بسزایی دارد لذا باید انسان سعی کند تا آنجا که می تواند محیط پیرامونی سالم و عاری از گناه داشته باشد . محیط خانه ، محیط محل کار ، مدرسه و.... از این قبیل است .

 

5 – امیدواری ، انسان باید همواره به فضل و رحمت خداوند امیدوار باشد . قرآن هم می فرماید شیطان سعی می کند شما را از رحمت خدا ناامید و مایوس گرداند . لذا جوان گناه کار با این استدلال که " آب که از سر گذشت چه یک وجب ، چه صد وجب " دامنه معصیت و نافرمانی را توسعه داده و خود را بیچاره می کند . در حالیکه آغوش خداوند برای گناهکاران بخصوص جوانانی که فریب شیطان را خورده اند همیشه باز است و ناامیدی از رحمت پروردگار خود گناه  کبیره و از دام های شیطانی است .

 

6 – جهت دهی انرژِی ، جوانی منبع انرژی متراکمی است که اگر این انرزی هدایت نشود به بیراهه کشیده می گردد .لذا باید آن را جهت دار نمود و از قالب جنسی و شهوتی به رویکرد های دیگر از جمله فزهنگی و علمی ، فعالیت های هنری ، برنامه های ورزشی وتفریحات سالم و مفید سوق داد.

جوان

7 – کار و تلاش ، بیکاری فساد می آورد . در روایت داریم برای دست های خود کار درست کنید والا شیطان آن را برای اهداف خود به کار می گیرد . چنانچه در روایتی دیگر می خوانیم اندیشه گناه را از ذهن خود بیرون کنید چرا که فکر گناه آدمی را به عمل به آن می کشاند .درست است امروز بازار کار آشفته است اما هر جوانی می تواند با توجه به استعداد و علایق خود کارآفرینی کرده و خود را به اشتغالات مفید مشغول نماید. پیغمبر اسلام (ص) از جوان بیکار به شدت متنفر بود و هر قت مرد بیکاری را می دید می فرمود : از چشم من افتادی ...

 

8 – تغییر موقعیت ، اگر جوان در موقعیتی زمانی و یا مکانی قرار دارد که ادامه حضور او منجر به تحریک جنسی او می گردد سزاوار است برای پرهیز ار آلوده شدن سریع تغییر موقعیت داده واز منطقه گناه هجرت کند تا دامنش به معصیت آلوده نگردد.

 

9 – رژیم غذایی مناسب، جوانان مجرد باید در انتخاب و نوع خوردن غذاها احتیاط کنند . چرا که برخی از مواد غذایی و میوه ها در تحریک جنسی انسان مؤثر هستند. از جمله موز ، پیاز ، هویج ، زعفران ، فلفل و....اگر هم چنین غذاهایی مصرف شد باید انرژی حاصل از آن سریعا در فعالیت های مجاز از قبیل ورزش تخلیه گردد.

 

10 – روزه گرفتن ، یکی از فلسفه های مهم روزه گرفتن تعدیل قوای جنسی است که بخصوص برای جوانان توصیه می شود . البته روزه باید به قصد قربت و کسب ثواب الهی گرفته گردد. لکن آثار طبی و درمانی نیز در آن نهفته است .

 

11 – کنترل نگاه ، نگاه نامشروع دروازه ورود شیطان به قلب آدمی است . بسیاری از انحرافات حاصل یک نگاه است و بس . پس چه بهتر این لحظه مدیریت صحیح شود تا یک عمر حسرت و ندامت در دنیا و رسوایی در آخرت دامن گیر انسان نشود . یادمان باشد بابت هر نگاه در روز قیامت باید حساب پس داد و پاسخگو بود . دیدن برخی فیلم ها و عکس ها ، نظر بازی و چشم چرانی در معابر و یا سایر محیط ها و... برای دنیاو آخرت دردسر ساز بوده و بیماری های روحی زیادی را به ارمغان می آورد .

 

12 – کنترل گوش ، گوش از نعمت های بزرگ الهی است که ابزاز ارتباطی انسان با دیگران است . نعمت بی بدیلی که وظفه عقلی و شرعی انسان اقتضاء می کند آن را در راستای رضایت خدای بزرگ به کار برد . در قرآن کریم به صراحت از حساب کشیدن از گوش سخن به میان آمده است . گوش سپردن به موسیقی های حرام وسخنان شهوت انگیز حرام و جرء گناهان کبیره است . جوانی که علاقه دارد در آتش شهوت نسوزد لاجرم این دستور خداوند را باید گردن نهد .

سود

13– خوب خوابیدن ، اسلام به قدری نسبت به مسائل تربیتی حساس است که دستورات زیادی در رابطه با خواب دارد . جوانان مجرد باید در زمان و مکان و نحوه خوابیدن خود کاملا دقت کنند . وقتی به درون رختخواب بروند که واقعا خوابشان می آید .

 

14 – پرهیز از دوستان آلوده ، بسیاری از انحرافات و جرائم از دوستان ناباب و فاسد سرچشمه می گیرد . دین ، عقل و فطرت انسانی ایجاب می کند انسان در انتخاب دوستان و معاشرت های خود توجه ویژه نماید . در قرآن کریم هم آمده است مجرمین در آتش جهنم آرزو می کنند که ای کاش با فلانی دوستی نمی کرد و تا گرفتار عذاب الهی نمی شدم .

 

نوشته ی حجت الاسلام مسعود صفی یاری

تنظیم:داوودی

 

منبع : تبیان

 

آثار گناه

 

تا حالا  شده دعایی کنید و مستجاب نشه؟ وقتی  که چیزی رو از خدا میخوایم و هر چه دعا میکنیم مستجاب نمیشه ،دلایل مختلفی میتونه داشته باشه.

شاید  به اندازه کافی برای رسیدن به اون هدف تلاش نکردیم.

شاید حکمت خدا باشه و برای ما بهتر باشه که به اون چیزنرسیم (برای همیشه یا مدتی).

و شایدهای دیگر.....

اما یه دلیل دیگه ای هم برای مستجاب نشدن دعامیتونه وجود داشته باشه و اونم گناه هست.برای همین توی این پست به بعضی از آثار گناه از جمله مستجاب نشدن دعا اشاره کردم.

 

1-لذت عبادت از ما گرفته میشه.

2-مانع استجابت دعا میشه.

3-باعث کوتاهی عمرمیشه.

4-مانع رزق و روزی الهی  و بی برکتی میشه.

 

 

 و اما ادامه آثار گناه  در تبیان.....

سه اثر ویرانگر گناه

گناه

بی مقدمه بروم سر اصل مطلب:

آیا می‌دانید با گناهی که می‌کنید، چه بلایی دارید سر خودتان می‌آورید؟

قطعا نمی‌دانید که چنین می‌کنید وگرنه چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی!

اما می‌خواهم صورت شما به آتشی که به خرمن وجود خود می‌زنید نزدیک کنم تا شاید سوزی که به گونه‌هایتان می‌نشنید، شما را به هراس آورده و خدا کند که خود را عقب کشید.

حضرت زین‌العابدین علیه السلام می‌فرماید: «گناه»، سه خسارت سنگین به بار می‌آورد:

 

خسارت اول گناه، پوشاندن لباس ذلّت

 

اََلْبَسَتْنِی الْخَطَایَا ثَوْبَ مَذَلّتِی1

گناه انسان را در پیشگاه خداوند بسیار خوار، و بی‌ارزش می‌کند. اگر این پستی و بی‌مقداری در وجود آدم بماند و با توبه، فرد به عزت و شخصیت انسانی‌اش بر نگردد، در قیامت، راه نجات بر روی او بسته خواهد بود.

سند این سخن، آیۀ نهم سورۀ مبارکۀ اعراف است که حق تعالی می‌فرماید: وَ مَنْ خَفَّتْ مَوَازِینُهُ... «خف»؛ یعنی سُبک، بی‌ارزش و بی‌مقدار....فَأُولئِكَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُم بِمَا كَانُوا بِآیَاتِنَا یَظْلِمُونَ. (همان). اینها در قیامت می‌بینند که با گناه، تمام سرمایۀ وجودشان را تباه کرده و در زندگی‌شان چیزی که در میزان قیامت قابل وزن باشد تا بر آن پاداش داده شود، نمانده است. وَ مَنْ خَفَّتْ مَوَازِینُهُ فَأُولئِكَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُم بِمَا كَانُوا بِآیَاتِنَا یَظْلِمُونَ. یعنی خسران و تباهی اصل وجود؛ یعنی این قدر بی‌مقدار و بی‌ارزش شدند که انگار از آن‌ها چیزی نمانده که آن را به حساب بیاورند. اگر این گناهان ظاهر و آشکار هم باشد، در میان خانواده، جامعه و آشنایان، آبروی‌شان رفته و پیش چشم دیگران هم پست و بی‌مقدار و بی‌اعتبار می‌شوند.

 

خسارت دوم گناه، دوری از قرب حق

 

جَلَّلَنْیِ الّّتَبَاعُدُ مِنْكََ لبَاسَ مَسَكَنَتِی

به تدریج گناه باعث دور شدنم از حضرتت شده است. این دوری تا جایی ممكن است ادامه پیدا كند که من را از هر عبادتی و خدمتی بازداشته و زمین‌گیر سازد: ثُمَّ كَانَ عَاقِبَه الَّذِینَ أَسَاءُوا السُّوءى‏ أَن كَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَكَانُوا بِهَا یَسْتَهْزِئُونَ (روم: 10).

 «گناه»، وقتی زمانش طولانی شود و دایمی گردد و به تعبیر خود قرآن، مَا كَانُوا یَعْمَلُونَ: پی در پی و پیوسته شود، تا وقت مرگ باعث می‌شود که تمام نیروهای معنوی انسان از دست برود و او تبدیل به ُاُولئِكَ كَالْأَنْعَامِ (اعراف: 179) گردد؛ كه دیگر نمی‌تواند نه قدم عبادت بر‌دارد، و نه قدم خدمت. این گونه، «گناه»، انسان را خلع سلاح می‌کند.

 

خسارت سوم گناه، مرگ قلب

وَ اَمَاتَ قَلَبِی عَظَیمَ جَنَایَتِی
طلسم گناه

 امّا ضرر و خسارت سوم گناه که سنگین‌ترین خسارت است، و در بیان آن، امام زین العابدین علیه السلام خود متأثّر شده و در پیشگاه پروردگار به التماس و گریه می‌افتد: وَ اَمَاتَ قَلَبِی عَظَیمَ جَنَایَتِی: «گناه»، باعث مرگ قلب می‌شود.

 وقتی قلب بمیرد خدا در افق یک مّیت، چه طلوعی دارد؟ خدا اگر بخواهد با صفاتش طلوع کند، طلوع حضرت حی در افق حی خواهد بود. هیچ وقت حضرت حی در افق میت، طلوع نمی‌کند، میّت هر کس می‌خواهد باشد.

 قلب مرده، نه محلّ طلوع رحمانیت است، نه محل طلوع رحیمیت؛ نه محلّ طلوع حکمت است، نه محلّ طلوع لطف؛ نه محلّ طلوع مهر است، نه محلّ طلوع رزاقیت؛ نه محلّ طلوع ربوبیت.

 امیرمؤمنان علیه السلام این قلب مرده را در سینه هر کس دید، چنین توصیف نمود: فَالصُّورَة صُورَة إِنْسَانٍ وَ الْقَلْبُ قَلْبُ حَیَوَانٍ (نهج‌البلاغه، خطبه 85).‏ قیافه، قیافه آدمیزاد است و قلب، قلب حیوان؛ یعنی دل، دلِ شتر، گاو، الاغ، سگ و گرگ است. این دل‌مردگی، خسارت «گناه» است.

 

اما درمان این بیماری خانمان سوز

 تنها درمان گناه توبه است و توبه یعنی به سوی عزت رفتن. توبه یعنی رفتن به سوی این كه صلاح از دست رفته را برگرداند. توبه یعنی مرده را زنده کردن.

دین و اندیشه - حسین عسگری

 

 منابع :

۱- تبیان 

۲- گفتگوی مذهبی تلویزیون

 

صادقانه به خودمون جواب بدیم؟

صادقانه به خودمون جواب بدیم؟

چندهفته پیش به این فکر کردم که ما  در  دوران تحصیلمون،از ابتدایی تا به حال، چندتا کتاب درسی و غیر درسی تا حالا خوندیم؟ صدتا؟ دویست تا؟ و یا بیشتر؟

گفتم حالا که این همه کتاب خوندم ،حیف نیست حداقل یک بار قرآن رو  به طور کامل (با معنی)نخونم؟؟؟

تا بفهمم خدایم چه میگوید و من کجایم.(من که متاسفانه هنوز کل قرآن رو با معنی نخوندم اما چند روزه که شروع کرده،جزء ۵ هستم الان).

حتما باید بذارم ماه رمضان بیاد و قرآن بخونم؟ (اونم  بیشتر برای  ثوابش نه برای عمل به اون).

توی خونه همه مون قرآن هست .نذاریم بیشتر از این خاک بخوره،البته من اینو برای خودم میگم.

اگه متن عربی قرآن رو هم خیلی سریع و روان  نمیتونیم بخونیم معنی فارسیشو که میتونیم بخونیم.البته اینو هم بگم که موقع خوندن معنی قرآن، اگه منظور بعضی از آیات رو درست متوجه نشدیم فکر کنم  حتما باید از کسی بپرسیم یا به  تفسیر قرآن مراجعه کنیم نه اینکه خودمون به اشتباه تفسیر و برداشت کنیم.من که به کمک خدا ختم معنی قرآن رو شروع کردم.شما هم بسم الله.

 

 

خدایا کمک کن بتوانم سخنان حق تو را بخوانم و درک کنم و به آنها عمل کنم.

قرآن میخوانم برای اینکه بفهمم خدایم چه می گوید.

قرآن میخوانم برای اینکه از راه راست و مستقیمی که خدایم گفته آگاه شوم.

قرآن میخوانم تا بتوانم در راه درست و مستقیم قدم بردارم و به آن عمل کنم.

قرآن میخوانم تا بفهمم  در چه مرحله ای از یک انسان کامل بودن هستم.

 

متن کامل قرآن با ترجمه فارسی و انگلیسی  (حجم ۲.۹۶ مگا بایت). 

 

 

چگونه "نه" بگوييم؟

 

اهمیت نه گفتن

  • چرا باید نه بگوئیم؟
  • آیا نه یک مهارت است؟
  • چگونه می‌توان آنرا یاد گرفت؟

اینها سوالاتی هستند که شاید برای برخی افراد مطرح شده باشند. از آنجایی که زندگی اجتماعی مستلزم رعایت مواردی است که هم حقوق دیگران و هم حقوق فرد در آن باید مورد توجه قرار گیرد مهارت نه گفتن یکی از لازمه‌های موفقیت فرد در زندگی شخصی اجتماعی‌اش است. هر فردی ، برای خود عقاید ، ایده‌ها و اهدافی دارد، شیوه زندگی را برای خود برگزیده است و لازم است در مواردی که احساس کند این اهداف و ایده‌ها در برآورده شدن آنها با احتمال بروز مشکل روبرو خواهد شد؟ از مهارتهای خاصی استفاده کند تا بتواند خود را در مسیر مناسبی که برای خود برگزدیده است، نگه دارد. انسان اراده و اختیار و آگاهی دارد. بر اساس اراده خود می‌تواند تصمیمهایی برای زندگی داشته باشد. این تصمیمها از موارد بسیار جزئی یا موارد بزرگ و پراهمیت را شامل می‌شود، آنچه که به عنوان مانعی او را عملی ساختن تصمیمات خود باز دارد باید به نحوی از گذر مسیر او برداشته شود. برای چنین اقدامی قاطعیت ، قدرت و به عبارتی مهارتهایی چون نه گفتن و ... مورد نیاز است.



تصویر

از چه سنی نه گفتن را یاد بگیریم؟

کودکان در سنین خاصی ویژگیهایی دارند که اندکی متفاوت از ویژگیهای آنها در سالهای دیگر زندگی است. در حدود سنین 4 - 5 سالگی تمایل دارند، استقلال بیشتری داشته باشند. در مقابل خواسته‌های دیگران مخالفت می‌کنند و به عبارتی از قول والدین لجبازی می‌کنند. این دوره سنی به سن ، نه گفتن معروف است. بطوری که رفتار معکوس به نحوی در اکثر عملکردهای کودک دیده می‌شود و او به نحوی می‌خواهد بر خلاف خواسته والدین خود عمل بکند. این ویژگیها بطور طبیعی در این سنین آغاز می‌شوند و می‌توان گفت تمرینات اولیه‌ای برای پیدا کردن مهارتهای مرتبط در سنین بزرگسالی هستند.

مشابه این حالت را ما یکبار دیگر در دوره نوجوانی مشاهده می‌کنیم. در این دوره سنی نیز فرد بویژه نسبت به خواسته‌های والدین فرد حالت عناد و منفی کاری به خود می‌گیرد و تلاش می‌کند بیشتر مطابق با خواسته‌ها و نظرات خود عمل کند. این کار روشی برای نشان دادن حس استقلال در نوجوان است. با وجود اینکه این دوره‌ها به عنوان دوره‌های اختصاصی نه گفتن معروفند، اما یادگیری نه گفتن در هر سنی امکان پذیر است، با توجه به اینکه جهت دهی ویژگیهای فرد اهمیت قابل توجهی پیدا می‌کند.

انواع نه گفتن

اگر بخواهیم انواع مواردی که ما در آنها ناچار به استفاده از این مهارت هستیم را دسته بندی کنیم، به دو طبقه کلی می‌رسیم؛ نه گفتن به خود و نه گفتن به دیگران.

نه گفتن به خود

هر فرد برای خود اهدافی در نظر می‌گیرد و بر این اساس تصمیماتی اتخاذ می‌کند. بر این اساس و برای عملی ساختن تصمیمات خود لازم است با هر آنچه که در ارتباط با خود و مانع عملی شدن تصمیمات او می‌شود، مبارزه کند. در چنین حالتی فرد باید به خواسته‌های خود نه بگوید تا بتواند به اهداف خود برسد. تصور کنید فردی را که تصمیم گرفته است با اجرای یک رژیم غذایی مناسب تعدادی از وزن خود را کاهش دهد. کاهش دادن وزن هدف اساس اوست که برای رسیدن به آن باید دست از برخی رفتارهای خوردن بردارد. مثلا از خوردن ، شیرینجات خودداری کنید.

زمانی که فرد در مقابل و وسوسه خوردن یک تکه شیرینی خوشمزه مقاومت می‌کند، در واقع به خواسته‌های خود جواب نه می‌دهد. خواسته‌هایی که با خواسته‌های اساسی‌تر او منافات دارد. به عنوان یک مثال دیگر دانش آموزی را در نظر بگیرید که قصد دارد نمرات بالایی در امتحان پایان سال بدست آورد. برنامه ریزی می‌کند و تصمیماتی می‌گیرد. طبعا در چنین برنامه ریزی ما زمان کمتری صرف تفریحات و غیره خواهد شد. زمانی که در مقابل وسوسه تماشای یک برنامه تلویزیونی مقاومت می‌کند، در واقع از مهارت خود برای نه گفتن به خود استفاده می‌کند.

نه گفتن به دیگران

زمانی که خواسته‌های فرد و تمایلات فرد با خواسته‌های دیگران منافات پیدا می‌کند. در این حالت فردی که تمایلات و خواسته‌های خود را ترجیح می‌دهد، ناچار است در مقابل خواسته‌های دیگران مقاومت کند. چگونه می‌تواند این کار را انجام دهد؟ تصور کنید دانش آموزی که کتاب درسی خود را برای مطالعه خودش لازم دارد در مقابل درخواست دوستش که کتاب او را شب امتحان به امانت می‌خواهد، چه عکس العملی باید داشته باشد. در چنین مواردی معمولا مهارت نه گفتن احساس می‌شود.

در چه مواردی نه می‌گوییم؟

آیا در همه موارد باید از این مهارت استفاده کرد؟ آیا همیشه در مقابل خواسته‌های دیگران مقاومت کرد و با جدیت جواب رد به آنها داد؟ مسلم است که باید طبقه بندی مناسبی روی موارد و موضوعاتی که نه گفتن در آنها لازم به نظر می‌رسد، داشته باشیم. زمانی که قبول درخواستها خطرات و مشکلات جدی برای فرد به همراه دارد لازم است فرد با قاطعیت رفتار کند. مثل درخواست فردی مبنی بر استفاده از سیگار ، یا رساندن تقلب سر جلسه امتحان.

اینها مواردی هستند که نتایج وخیم و جدی برای فرد به بار می‌آورند و لازم است فرد ، حتما مهارت لازم برای ابراز قاطعیت در این موارد را داشته باشد. در موارد دیگری چون امانت دادن کتاب به دوستی که خودمان آنرا نیاز داریم یا موارد مشابه دیگری می‌توان در ابتدا به دنبال راهکارهای دیگر بود در صورت عدم وجود این راهکارها از این مهارتها استفاده کرد.

ویژگی افرادی که مهارت نه گفتن دارند.

این افراد قاطعیت خوبی دارند، اعتماد به نفس آنها بالاست، برنامه‌های شخصی در زندگی دارند و اهدافشان روشن و واضح است و می‌دانند که از چه راهی به اهداف خود خواهند رسید. در مقابل افرادی که توان کافی برای نه گفتن ندارند اعتماد به نفس ضعیفی دارند، به راحتی تسلیم دیگران می‌شوند. ممکن است اهداف و برنامه ریزیهای مشخصی نداشته باشند و اگر داشته باشند اهمیت لازم را به آنها نمی‌دهند. این افراد معمولا به برآورده شدن خواست دیگران اهمیت می‌دهند که می‌تواند ناشی از ترس آنها به از دست دادن دوستیها ، طرد شدن و ... باشد.

تقویت مهارتهای نه گفتن

  • مشخص کردن اهداف و برنامه‌ها گام اول در این راه است. اهداف مشخصی داشته باشید و مسیرهای خود را برای رسیدن به این اهداف معین کنید.
  • اعتماد به نفس خود را تقویت کنید.
  • نه گفتن را با تمرین در مسائل جزئی‌تر تکرار کنید.
  • به افرادی که قاطعیت دارند و مهارتهای خوبی در این زمینه دقت کنید و ویژگیهای آنها را مورد توجه قرار دهید.
  • اطلاعات و آگاهیهای خود را افزایش دهید.

  • خود را تقویت کنید و مطمئن باشید که نه گفتن ، روابط اجتماعی شما را مختل نخواهد ساخت. در مواردی هم که نه گفتن به مسائل جدی و خطرناکی مربوط می‌شود، از دست رفتن رابطه به نفع شما خواهد بود. با برقراری روابط سالمتر اجتماعی جایگزینی برای رابطه از دست رفته خواهید داشت.

و...............

منبع: روانشناسی محسن عزیزی

 

روز صد و پنجاه و یکم  ترک  تا همیشه........

 مرحله هفتم ترک برای همیشه: روز صد و پنجاه و یکم ترک تا همیشه.......

 

این پست هفتم، از موضوع " ترک برای همیشه" هست. توی این هفت پست ، هرچی که به نظرم میرسید و خودم و خودتون اونا رو در مورد راه و مسیر ترک ،تجربه کردین  رو مرحله به مرحله و پله به پله، از روز اول تا به امروز نوشتم .  هرچی که به نظرم میرسید و خودم و خودتون اونا رو تجربه کردین  رو نوشتم تا مسیر ترک رو بهتر بشناسیم  و بهتر بتونیم این مسیر رو طی کنیم.اگه بخوایم در مورد انواع روشهای ترک بگیم میشه چندین کتاب نوشت که ولی اگه بخوایم توی چند تا اصل و به طور خلاصه روش ترک کردن رو بگیم فکر کنم چیزایی میشن که توی " ترک برای همیشه"  گفتم.

در زیر، هفت تا از مهمترین نکاتی که توی مراحل قبلی گقتم رو بازگو میگنم.(البته  مراحل قبلی رو هم حتما مرحله به مرحله بخونید.).

 

1-مشخص کردن هدف ترک کردن خود... .مشخص کردن یک یا چند هدف و انگیزه  ودلیل قوی برای ترک کردن.(البته بهترین هدف ترک میتونه رضایت خدا و نزدیک شدن به خدا باشه).

2-نزدیکی به خدا و کمک گرفتن از خدا  با فکرکردن ، نماز اول وقت ، دعا ،  قرآن خوندن  (قرآن رو با معنی بخونیم تا دقیق بفهمیم که  خدا چی میگه و برای سعادتمون ازما چی میخواد و ما الان کجای اون مسیری که خدا میخواد هستیم.البته شاید معنی بعضی از آیات روهم بخونیم و درست متوجه  منظور اون آیه نشیم.در چنین مواقعی معنی و منظور دقیق اون آیه رو یا باید از کسی بپرسیم یا به تفسیر قرآن مراجعه کنیم.) و.....

3-عدم فکر منفی و  هوس آلود و....  ،که شامل اینا میشن: ترک کردن فکر منفی وخیلاپردازیهای منفی، ترک کردن دیدن و خوندن  چیزای منفی، و اگه احیانا  و صد در صد ناخواسته، چیزی یا مطلب هوس آوری دیده شد، اونو به ذهن راه ندین و فراموشش کنین و درباره اون موضوع فکر نکنین.اگه دل و نیتمون پاک باشه، یعنی همه رو به چشم خواهر و برادر ببینیم، همه مشکلات حل میشه.

4-عدم لمس آلت ،حتی از روی لباس( به جز موقع نظافت.البته خیلی کوتاه و سریع وبدون فکر منفی و خیال پردازی).

5-عدم دیدن ونگاه کردن به آلت،حتی موقع نظافت.هر چیزی که از نگاه دور بشه از فکر و دل هم دور و پاک میشه.این کار خیلی  برای ترک مفیده.امتحان کنین.

6-پشتکار و ناامید نشدن.اگه به هردلیلی ترک خراب بشه، دوباره خیلی سریع   ترک کردن رو شروع کنین ودفعه بعد مسیر بیشتری رو نسبت به مرحله قبلی طی کنین.رکوردزنی.

7-هیچ وقت اینطوری فکر نشه که یه نفر به خاطر چندصباحی که تونسته ترک کنه ، یعنی  برای همیشه خوب شده.منظورم اینه که مغرور نشه و نگه من  برای همیشه ترک کردم و خوب شدم وبا خودش نگه که حالا که ترک کردم میتونم فکر منفی و خیال پردازی  کنم و یا خودمو با دیدن یا خوندم چیز هوس انگیزی بسنجم.این یعنی غرور، و غرور یعنی هواست باشه که پات نلغزه !!!!!!!  .

 

 

ودر آخر هم  اینکه، از ترک توقع معجزه بزرگ وفوری نداشته باشیم. ما ابتدا، با ترک  به مسیر درست پا میذاریم و سلامت جسم و روحمونو برمیگردونیم و از لحاظ جسمی و روحی و فکری قوی میشیم.وبعد برای رسیدن به هر هدف دیگری باید برنامه ریزی مخصوص اون هدف رو داشته باشیم. اگه مثلا میخوایم با ترک کردن رتبه تک رقمی توی کنکود دولتی بیاریم میشه، ولی تک رقمی شدن  نیاز به برنامه ریزیهای خاص خودش داره.پس کسی نگه من ترک کردم ولی به فلان موفقیت نرسیدم و با این فکر ارزش ترک کردن رو پایین بیاره.ترک ،مارو برای رسیدن به هدفهای بزرگ انتخاب و گلچین میکنه. ولی هر هدف بزرگی نیازمند برنامه ریزی های خاص خودش هست.پس بعد از ترک و در موقع ترک، به این فکر کنین که چطور ی و با چه برنامه ریزی ای ،به هدفهای بعدی زندگیتون برسین و حتما برای رسیدن به هدفهاتون برنامه ریزی داشته باشین.

--------------------------------------------------------------------------------------------------

امیدوارم  که  این هفت پست تونسته باشه به دوستان  کمکی برای ترک  کرده باشه.خدا میدونه که تاجایی که تونستم سعی کردم درست و دقیق بنویسم.(از تجربه های خودم و شما).

جایی شنیدم که میگفت:  "اگه نمیتونیم مردم رو به راه درست دعوت و معرفی کنیم، حداقل اونا رو به راه اشتباه معرفی نکنیم".

پس وظیفه من و همه دوستان دلسوز وبلاگ نویس که درباره این موضوع ویا هر موضوع دیگه ای که مطلب مینویسیم، اینه که تاجایی که میتونیم  درست و مفید و دقیق بنویسیم . و وظیفه  خوانندگان  محترم و عزیز هم هست که اگه کم یا زیادی توی این نوشته ها میبینن حتما به من تذکر بدن، منم اون مطلب پیشنهادی رو کم یا زیاد میکنم.(اگه خوب ننویسم شما هم شریک هستینا!!!!)

------------------------------------------------------------------------------------------------

احتمالا  این پست آخر از موضوع "ترک برای همیشه" خواهد بودو فقط  امکان تکمیل اونا وجود داره  که به عهده شماها هست اونم با نظرهای شما .........

 

 

 

 

خدا را حس کنیم

و خدایی که در این نزدیکیست

کودک نجوا کرد:خدیا با من صحبت کن! ویک چکاوک در چمنزار آواز خواند ولی کودک نشنید.

کودک فریاد زد:خدایا با من صحبت کن! وآذرخش در آسمان غرید ولی کودک متوجه نشد.

کودک فریاد زد: خدایا یک معجزه به من نشان بده! و یک زندگی متولد شد ولی کودک نفهمید.

کودک در ناامیدی گریه کرد وگفت:خدایا مرا لمس کن وبگذار تو را بشناسم،پس خدا نزد کودک آمد و او را لمس کرد ولی کودک بالهای پروانه را شکست ودر حالیکه خدا را درک نکرده بود از آنجا دور شد.

 

 

پس کی میتوان او را درک کرد،فهمید ودر آغوشش دمی را به آرامی سپری کرد؟

خدایا کمک کن  بتونیم  تو رو بهتر حس کنیم،کمک کن حکمت اتفاق هایی که  برامون میوفته رو بفهمیم،کمک کن بتونیم راه درست رو از غلط تشخیص بدیم ، کمک کن راههای درستی رو که با حکمت سر راهمون میذاری تشخیص بدیم(هر چند شاید ظاهر اون اتفاق خوب نباشه ولی اون اتفاق به خیر و صلاح مون باشه)، ای خدای مهربون  حتی یه لحظه هم ما رو به حال خومون  رها نکن...

 

 

 

چه انتظار دارید؟

 

شاید همیشه نتوانیم اندیشه هایمان را مهار کنیم اما کلام خود را میتوانیم در اختیار گیریم.تکرار بر ذهن نیمه هشیار اثر میگذارد و آنگاه بر موفقیت تسلت می یابیم.

 

 

وقتی چشم امیدتان به خدا باشد،

هیچ چیز آنقدر عجیب نیست که راست نباشد.

هیچ چیز آنقدر عجیب نیست که پیش نیاید.

هیچ چیز آنقدر عجیب نیست که دیر نپاید.

 

 

روز صد و شانزدهم تا صد و پنجاهم ترک

 

مرحله ششم ترک برای همیشه: روز صد و شانزدهم تا صد و پنجاهم ترک

 

 سلام.کسانی که تونستن به این روزهای از ترک برسن الان به لطف خدا و اراده خودشون در اوج اعتماد به نفس  و اراده و سلامتی و خوشحالی  هستن.البته همچنان شیطان با امید و انگیزه هرچه تمام تر در کمینه که کارمارو خراب کنه.پس در این پست بیشتر میخوام حواسامونو جمع کنم.برای همین به نظرم برای اینکه بتونیم  این مرحله رو هم  خیلی محکم و استوار و استوار تر پشت سر بذاریم  ،حتما لازمه که مقداری فکر کنیم.به این فکر کنیم که کجا بودیم و الان کجاهستیم.به این فکر کنیم که قبل از ترک چقدرناتوانی ها داشتیم و الان چقدر قدرت داریم.(اینو که میگم قدرت واقعاقدرته ها!! کسانی که تا اینجااومدن متوجه میشن من چی میگم و این قدرت رو درک و حس میکنن).پس با مقایسه وضعیت قبل و بعد از ترک کاملا متوجه میشیم که ترک با همه سختیهایی که داشته و داره ،ارزش ادامه دادن رو داره.با این فکر کردن ها انگیزه مون برای ادامه راه بیشتر و قویتر و هدفمندتر میشه ودربرابر هوای نفسمون قوی تر ظاهر میشیم  وراحت تر میتونیم هوس خودمونو کنترل کنیم.   

 

نکته دیگه ای که باید اشاره کنم اینه که  به نظرمن کسانی که تا اینجا اومدن  بعضی وقتا یه جورایی دچار دو حس قوی و متضاد هم میشن.یکیش حس معنوی و  افزایش قدرت جسمی و روحیه .که حس خوبیه.ودومیش همون هوسه.به نظرم با کار کردن روی فکرمون و هدفمون میتونیم هوس رو ضعیف کنیم. این حس منه .از کسانی که تا اینجا اومدن حتما حتما میخوام حس و حالتونوبگین.با گفتن حس و حالتون  این مطالب کاملتر و جامعتر میشه و هم کمکی هست برای خودتون و هم برای بقیه.

 

خب فعلا دیگه چیزخاصی  به نظرم نمیاد که بگم مگر اینکه علاوه بر رعایت مطالب این پست به نکات مراحل یک و دو و سه چهار و پنج  هم توجه و عمل کنید.البته به کمک خدا ،بعدها و کم کم  مطالب این شش پست و احتمالا فقط یه پست دیگه که در مورد" ترک برای همیشه"  هست رو با کمک و نظر شما کاملتر میکنم و نظر شما دوستان رو هم بهشون اضافه میکنم.به نظرم کسانی میتونن این راه رو ادامه بدن که یه هدف بزرگ دارن و تنها راه ریسدن به اون هدف بزرگ ترکه.پس اگه هدف بزرگی نداریم هدف و هدفهای بزرگی رو انتخاب کنیم و اگه هدف بزرگی هم داریم که سعی کنیم اونو بزرگترش کنیم.

 

با نظرای شما این مطالب کاملتر میشه که به نفع همه مون هست.

 

فعلا .....

خطبه های امام حسین علیه السلام در روز عاشورا

 

 

اسلام علیک یا ابا عبدالله


 
 
* خطبه امام حسین علیه السلام در روز عاشورا


از حضرت امام سجاد علیه السلام روایت شده است که در روز عاشورا پس از حرکت سپاه دشمن به سوی خیمه ها، امام حسین علیه السلام شتر خود را خواست و بر آن سوار شد و فریاد زد:

 « ای مردم! سخنان مرا بشنوید و در جنگ شتاب نکنید تا شما را به آنچه حق شما بر من است موعظه کنم و عذر خود را برای شما آشکار سازم. پس اگر انصراف دهید سعادتمند خواهید شد و اگر انصراف ندهید، « خوب بنگرید تا کار شما باعث اندوه شما نگردد. آن گاه درباره من آنچه می خواهید انجام دهید و مهلتم ندهید» (سوره یونس، آیه 71)، « همانا ولی من خدایی است که قرآن را فرو فرستاد و اوست سرپرست و یار مردان شایسته» (سوره اعراف، آیه 196)

سپس حمد و ثنای پروردگار را بجا آورد و به آنچه شایسته بود از او یاد کرد و بر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و فرشتگانش و پیامبران درود فرستاد و از هیچ سخنوری پیش از آن و پس از آن، سخنی بلیغ تر و رساتر از سخنان امام علیه السلام شنیده نشد. آن گاه فرمود: « اما بعد، پس نسب و نژاد مرا بسنجید و ببینید من کیستم.

آن گاه به خود آیید، خویش را سرزنش کنید و بنگرید آیا کشتن من و دریدن پرده حرمتم برای شما سزاوار است؟ آیا من پسر دختر پیامبر شما و فرزند جانشین او و پسر عمویش و اولین مؤمنی که پیامبر را تصدیق کرد نیستم؟ آیا حمزه سید الشهدا عموی من نیست؟ آیا جعفر بن ابیطالب که با دو بال در بهشت پرواز می کند عموی من نیست؟ آیا نشنیده اید که رسول خدا درباره من و برادرم فرمود: این دو سرور جوانان اهل بهشت هستند؟ اگر سخنان مرا تصدیق می کنید حق همین است.

و به خدا سوگند از روزی که دانسته ام خدا با دروغگوها دشمن است دروغ نگفته ام. و اگر مرا تکذیب می کنید به یقین در میان شما کسانی هستند که اگر از آنان بپرسید شما را به آنچه من گفتم آگاهی دهند. از « جابر بن عبدالله انصاری » بپرسید. از « ابا سعید خدری » و « سهل بن سعد ساعدی » و « زید بن ارقم » و « انس بن مالک » بپرسید تا به شما بگویند که این سخن را از پیامبر درباره من و برادرم شنیده اند.
آیا این گفتار رسول خدا صلی الله علیه و آله از ریختن خون من جلوگیری نمی کند؟
« شمر بن ذی الجوشن » گفت: اگر چنین است که تو می گویی من هرگز خدا را با عقیده راسخ عبادت نکرده باشم؛ (یعنی من نمی دانم چه می گویی.)
« حبیب بن مظاهر » به او گفت: به خدا سوگند من معتقدم که تو خدا را با تزلزل و تردید بسیار پرستش می کنی و من گواهی می دهم که تو راست می گویی و نمی دانی که امام چه می گوید! چرا که خداوند بر دل تو مُهر غفلت زده است.

امام علیه السلام فرمود: « اگر در این سخن تردید دارید آیا در این نیز تردید دارید که من پسر دختر پیغمبر شما هستم؟ به خدا در میان شرق و مغرب پسر دختر پیامبری جز من نیست؛ چه در میان شما و چه در میان غیر شما وای بر شما! آیا کسی از شما را کشته ام تا خون او را از من بخواهید؟ یا مالی از شما برده ام؟ یا قصاص جراحتی از من می خواهید؟» در این هنگام بود که همه آنان خاموش شدند و سخنی نگفتند.

آن گاه امام فریاد زد: « ای « شبت بن ربعی » و ای « حجار بن الجبر » و ای « قیس بن اشعث » و ای « یزید بن حارث » آیا شما به من ننوشتید که میوه ها رسیده است و باغها سرسبز شده است و با لشگری آماده برای یاری تو وارد خواهیم شد؟ »
قیس بن اشعث گفت: « ما نمی دانیم تو چه می گویی ولی به حکم پسر عمویت « عبیدالله » تن در ده؛ زیرا ایشان جز چیزی که تو دوست داری درباره تو انجام نخواهند داد.»

امام حسین فرمود: « نه به خدا، نه دست خواری به شما خواهم داد و نه مانند بندگان فرار خواهم کرد. ای بندگان خدا من به پروردگار خود و پرودگار شما پناه می برم از این که آزاری به من برسانید» (سوره دخان، آیه 20) به پروردگار خود و پروردگار شما پناه می برم از هر سرکش که به روز جزا ایمان نیاورد.
آن گاه شتر خویش را خواباند و به « عقبه بن سمعان » دستور داد آن را دور کند. پس از آن سپاه دشمن به سوی آن امام حمله بردند.

 

 

*خطبه امام حسین علیه السلام و اتمام حجت با سپاهیان دشمن

در روز عاشورا هنگامی که عمر بن سعد سپاه خود را برای جنگ با امام حسین علیه السلام آماده کرد و پرچم ها را در جای خود قرار داد و میمنه و میسره لشگر را تنظیم نمود، به افرادی که در قلب لشگر بودند گفت: در جای خود ثابت بمانید و حسین را از هر طرف احاطه کنید تا او را همانند حلقه انگشتری در میان بگیرید.

در این میان، امام علیه السلام در برابر سپاه کوفه ایستاد و از آنها خواست تا خاموش شوند، ولی آنها ساکت نشدند.
امام به آنها فرمود:
« وای بر شما! چه زیانی می برید اگر سخن مرا بشنوید ؟! من شما را به راه راست می خوانم. هر کس از من فرمان ببرد به راه صواب و درست باشد و هر کس نافرمانی کند هلاک شود. همه شما از فرامین من سر باز می زنید و سخن مرا گوش نمی دهید؛ چرا که شکم های شما از مال حرام پر شده است و بر دلهای شما مهر شقاوت نهاده شده است. وای بر شما آیا خاموش نمی شوید؟! آیا گوش فرا نمی دهید؟!»

اینجا بود که اصحاب عمر بن سعد یکدیگر را ملامت کردند و گفتند:
گوش دهید !! امام علیه السلام پس از سکوت سپاه دشمن فرمود: « ای مردم، هلاک و اندوه بر شما باد که با آن شور و شعف ما را فرا خواندید تا به فریاد شما برسیم و ما شتابان برای فریادرسی شما آمدیم، ولی شما شمشیری را که خود در دست شما نهاده بودیم، به روی ما کشیدید و آتشی که ما برای دشمن خود و دشمنان شما افروخته بودیم برای ما فروزان کردید و در جنگ با دوستانتان به یاری دشمنانتان برخاستید! با این که آنان در میان شما نه به عدل رفتار کردند و نه امید خیری از آنان دارید بدون اینکه از ما امری صادر شده باشد که سزاوار این دشمنی و تهاجم باشیم.

وای بر شما، چرا آن گاه که شمشیرها در غلاف و دلها آرام و خاطرها جمع بود، ما را رها نکردید. و همانند مگس به سوی فتنه پریدید و همانند پروانه ها به جان هم افتادید؟! هلاکت باد شما را ای بندگان کنیز و بازماندگان احزاب و رها کنندگان کتاب و ای تحریف کنندگان کلمات خدا و فراموش کنندگان سنت رسول و کشندگان فرزندان انبیا و عترت اوصیای پیامبران و ملحق کنندگان ناکسان به صاحبان انساب و آزار کنندگان مؤمنین و فریاد گران رهبران کفر که قرآن را پاره کردند! آری به خدا سوگند بی وفایی و پیمان شکنی، عادت شماست.

ریشه شما با مکر و بی وفایی در هم آمیخته است و شاخه های شما بر آن پروریده است. شما خبیث ترین میوه اید، گلوگیر در کام باغبان خود گوارا در کام غاصبان و راهزنان.

لعنت خدا بر پیمان شکنی که میثاق های محکم شده را شکستند، خدا را کفیل خود قرار داده بودید و به خدا سوگند که آن پیمان شکنان شمایید! اینک این « دعی بن دعی» عبیدالله بن زیاد مرا در میان دو چیز مخیر کرده است:
شمششیر کشیدن و یا خوار شدن!
و هیهات که ما به ذلت تن نخواهیم داد، خدا و رسول او و مؤمنان برای ما هرگز زبونی نپسندند، دامنهای پاکی که ما را پرورانده اند و سرهای پر شور و مردان غیرتمند هرگز طاعت فرومایگان را بر کشته شدن مردانه ترجیح ندهند و من با این جماعت اندک با شما می جنگیم، هر چند یاوران مرا تنها گذاشتند.

آن گاه اشعاری به این مضمون قرائت کرد:

اگر پیروز شویم، دیر زمانی است که پیروز بوده ایم و اگر مغلوب شویم باز هم مغلوب نشده ایم. عادت ما ترس نیست، ولی کشته شدن ما با دولت دیگران قرین است.

سپس فرمود: به خدا سوگند ای گروه کفران پیشه! پس از من چندان زمانی نخواهد گذشت مگر به مقداری که سواره ای بر مرکبش سوار شود، که روزگار چون سنگ آسیا بر شما می گردد و شما را در دلهره و اضطرابی عمیق فرو برد و این عهدی است که پدرم از طرف جدّم با من بسته است.
پس رأی خویش و همراهان خود را بار دیگر ارزیابی کنید تا روزگار بر شما غم و اندوه نبارد! من کار خویش را بر عهده خدا نهادم و می دانم که چیزی بر زمین نجنبد مگر به دست قدرت بالغه الهی.


خداوندا! باران آسمان را از اینان دریغ کن و برایشان قحطی پدید آور و آن غلام ثقفی را برایشان بگمار تا جام زهر به ایشان بچشاند و انتقام من و اصحاب و اهل بیت و شیعیان مرا از اینان بگیرد که اینان ما را تکذیب کردند و بی یاور گذاشتند و تو پروردگار مایی، به سوی تو روی آوردیم و بر تو توکل نمودیم و بازگشت ما به سوی توست.